سفر به امامزاده ابراهیم و خانه های رنگی اش/ سرزمین آبشار و پنیر سیاهمزگی
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۶۶۸۳۹
روستای امامزاده ابراهیم و اسحاق و کلبه های چوبی رنگی اش، بقعه میراثی نهزم، مسجد تاریخی کمسار و آبشارهای متعدد از جاذبه های دیدنی شهرستان شفت است.
به گزارش خبرگزاری شببستان از گیلان- مهری شیرمحمدی؛
شهرستان شَفت، یکی از مناطق کوهپایهای گیلان است و به همین دلیل مناطق طبیعی بکر و زیبایی دارد. روستای امامزاده ابراهیم و اسحاق و کلبههای چوبی رنگیاش، بقعه میراثی نهزم، مسجد تاریخی کمسار و آبشارهای خرمکش، ویسرود و خالی نسا و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*امامزاده ابراهیم و خانه های رنگی اش
دهکده چوبی در کوهستانهای شفت، بیش از آنکه به معماری خانههای چوبیاش معروف باشد، مدفن امامزاده ابراهیم است. بهروایت شفاهی، وی، از فرزندان امام موسی کاظم (ع) میباشد که در این منطقه مدفون است. روستای ییلاقی امامزاده ابراهیم در ارتفاعات بخش احمدسرگوراب قرار دارد. مسیر دسترسی به این روستا، از یک جاده جنگلی پیچ درپیج میگذرد. در مسیر رسیدن به این روستا، میتوانید جنگلهای بلوط ویسرود، جنگل کاج چوبر، آبشار ویسرود و کلبههای جنگلی را ببینید.
روستا با کلبههای رنگی رنگیاش چشمانداز زیبایی دارد و با اجاره سوئیتهای اقامتی چوبی میتوانید یک شب را در جنگلهای شفت سپری کنید. امامزاده ابراهیم در بالاترین نقطه کوه قرار دارد. و پس از زیارت میتوانید از آن بالا جلگه و جنگلهای زیبای شفت را ببینید.
*امامزاده اسحاق و افرای تنومند توخالی اش
دیگر زیارتگاه معروف کوهستانهای شفت، امامزاده اسحاق است. آرامگاه درست در نوک قله «سیاه کوه» قرار دارد و مسیر دسترسی به آن با پلهگذاری تسهیل شده است. به همین دلیل در بیشتر مواقع، بقعه در میان ابر و مه منظره زیبایی دارد.
این بقعه نیز در بخش احمدسرگوراب و به فاصله کمی از بقعه امامزاده ابراهیم قرار دارد و همچون مسیر روستای امامزاده ابراهیم، جاده از وسط جنگلی میگذرد که با پیچهای تند به بالای کوه میرسد.
کمی پیش از رسیدن به امامزاده ابراهیم، جنگل افرایی قرار دارد که یکی از درختان بسیار تنومند آن توخالی شده و به اندازه 12 نفر میتوانند داخل درخت بایستند. این درخت در بین اهالی به کنگول باسکم(در زبان تالشی یعنی افرای توخالی) معروف است.
*بقعه میراثی نهزم
بنای میراثی نهزم دیگر بنای مذهبی شهرستان شفت است که خوشبختانه برخلاف امامزادههای ابراهیم و اسحاق معماری بومی خود را حفظ کرده است. این بنای دوره قاجار در روستای صیقل کومه قرار دارد و مدفن دو تن از پرهیزکاران بنامهای «آقا سید احمد» و «آقا سید ابوالقاسم » است.
بقعه، بنایی است با کرسی بلند که از آجر ساخته شده و دو طبقه بنظر میرسد. از خارج مستطیل شکل به ابعاد ۶ و۱۱ متر در ۹و ۱۲ متر است و از داخل صحن بقعه، دارای فضایی هشت ضلعی است و ایوانی در ضلع شرقی آن و دو اتاق کوچک در ورودی دارد.
مهمترین شاخصه این بنا، ضریح چوبی و گره چینی شده بقعه و همچنین پنجرههای چوبی نما و نقوش برجسته است. بقعه نهزم ، در تاریخ ۱۴مرداد ۱۳۸۲با شماره ۹۴۰۷به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
*مسجد تاریخی کمسار
مسجد تاریخی روستای کمسار با قدمت 300سال، دیگر بنای مذهبی در شهرستان شفت است.
این مسجد با معماری بومی شامل ایوان، سقف سفالپوش و ستونهای چوبی است. این بنا در گذشته دارای بخش تابستانی و زمستانی بود. قسمت زمستانی آن هنوز پابرجاست. دیوارهای بیرونی و روبه قبله آن، آراسته به آیات قرآنی و دارای نقوش اسلامی بوده ولی متاسفانه در سالهای اخیر با مرمت مسجد، روی آن گچ کشیده شده است.
دیوارهای داخلی نیز سراسر دارای طاقچه است. یکی در قسمت پایین و دیگری در قسمت آستانه دیوارها. در ضلع شمالی دیوار نیز چهار در وجود دارد که به جریان گردش هوا کمک میکند. بنا به گفته اهالی در گذشته تمام طاقچههای ساده در بخش آستانه دیوارها دارای فرم طاق نماهایی همانند نماهای خارجی بوده که پس از تعمیرات غیراصولی طاق نماها برداشته شده است. تزئینات دیوارهای داخلی نیز گچبری بود که متأسفانه اثری از آن نیست. این مسجد دوره قاجار به شماره31791 در تاریخ 25/6/96 در فهرست بناهای میراثی کشور ثبت شده است.
*آبشار خرمکش در سیاهمزگی
«سیاهمزگی» و «سفید مزگی» نام دو دهستان در شهرستان شفت است. دهستان سیاهمزگی از چهار روستا به نامهای؛ «مزگده، علیسرا، توسه و خرمکش» تشکیل شده است. این دهستان در بلندترین نقطه جغرافیایی شفت قرار گرفته و پوشیده از جنگلهای انبوه و آبشارهای متعدد است.
یکی از بلندترین آبشارهای گیلان یعنی «خرمکش» یا به زبان تالشی محلی «دودوزن» در این منطقه قرار گرفته است. همچنین آبشار خزه ای «خالی نسا»، «سیاه کش» ، «دره کش»، «آبشار وَزَن بن» و «آبشار لاس پشت»، برخی از این نمونه هاست.
روستای سیاهمزگی مرکز تولید پنیر ارگانیک سیاهمزگی است که از شیر گوسفند چوپان های شفت تولید میشود.
پایان پیام/595منبع: شبستان
کلیدواژه: امامزاده ابراهیم شهرستان شفت مسجد تاریخی رنگی اش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۶۶۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«حسنا و ملکههای رنگی» به کتابفروشیها آمدند
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «حسنا و ملکههای رنگی» نوشته نسیبه استکی بهتازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب تخیلی و دنیای نوجوانان را به تصویر میکشد.
در معرفی این کتاب آمده است:
کتاب «حسنا و ملکههای رنگی» دنیایی را که نوجوان ما فکر میکند، ایده آل است نشانش میدهد و ذره ذره طعم بودن در این دنیا را به او میچشاند. دنیایی که در آن همه چیز حتی پلهها، صندلی و دیوارها برق میزنند. هزاران کمد لباس نو وجود دارد و فقط اگر سری به یکی از کمد جواهرات ملکه بزنیم دهانمان باز میماند. اما واقعاً درون این دنیای پرزرق و برق همه چیز همین قدر بی عیب و نقص است؟! حسنا که شخصیت اصلی داستان ماست، آیا میتواند بی ترس از حیلههای ملکه و فکر دلتنگی خانوادهاش اینجا بماند؟! اصلاً شاید حسنا هم ملکه شود و در این دنیای قشنگ، قصری برای خودش بسازد، شاید هم اسیر این چیزها نشود و یاد حرفهای پدرش بیفتد که همیشه میگفته «با این چیزها دست و پای ذهنت رو میبندی، ذهنی که بسته شد، دیگه نمیتونه آزادانه رشد کنه».
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
حسنا همین که میخواست به خانه برگردد، چیزی طلایی روی سنگ جلویش برق زد. حسنا عاشق جواهرات بود، از هر نوعش؛ بدل یا واقعی، انگشتر یا النگو مهم نبود.
یک قدم به جلو برداشت. پایش لیز خورد و نزدیک بود بیفتد توی دریا. باید زود برمیگشت. همین حالا هم بیش از اندازه دیر کرده بود، ولی نمیتوانست بی خیال آن جسم براق شود. دوباره نفس گرفت و سر جایش ایستاد. بعد آهسته به جلو خم شد. همین که نوک دستش با آن شیء براق تماس پیدا کرد، سنگ زیر پایش شروع به لرزیدن کرد. لرزید و لرزید و یکدفعه پایین رفت.
این کتاب با ۱۷۲ صفحه و قیمت ۱۰۵ هزارتومان عرضه شده است.
کد خبر 6090128 فاطمه میرزا جعفری